تپش سایه دوست

هیچ چیز با خودت نمی بری

جز دلت که لازم است
هیچ چیز با خودت نمی بری 
نبر ولی
از سفر که آمدی 
راه با خودت بیار 

راه های دور و سخت

***


جز دلت که لازم است
هیچ چیز با خودت نمی بری 
نبر ولی
از سفر که آمدی 
راه با خودت بیار 

راه های دور و سخت

***

خسته ایم از این همه 
جاده های امن و راه های تخت
***
می روی سفر برو، ولی 
زود بر نگرد
مثل آن پرنده باش
آن پرنده ای که عاقبت
قله سپید صبح را
فتح کرد.



+ نوشته شده در چهارشنبه 89/4/23ساعت 3:20 صبح توسط Mona h نظر

کلیه ی مطالب این وبلاگ محفوظ می باشد. کپی برداری با ذکر نام منبع بلامانع می باشد.
طراحی شده توسط
یاس تم